توسعه روستایی
ابراهیم قائد؛ محمد طاهر احمدی شادمهری؛ حبیب شیرافکن لمسو؛ هانیه حسین زاده
چکیده
مناطق روستایی ایران به عنوان مهترین قطب تولید محصولات کشاورزی شناخته شده است. با توجه به اینکه توزیع درآمد بر میزان فقر و رفاه اقتصادی روستائیان اثرگذار است، آگاهی از عوامل مؤثر بر چگونگی توزیع درآمد در مناطق روستایی کشور، برای تدوین سیاستهای فقرزدایی، ضروری خواهد بود. شناسایی این عوامل، راه را برای اقدامات مناسب در وهلهی اول ...
بیشتر
مناطق روستایی ایران به عنوان مهترین قطب تولید محصولات کشاورزی شناخته شده است. با توجه به اینکه توزیع درآمد بر میزان فقر و رفاه اقتصادی روستائیان اثرگذار است، آگاهی از عوامل مؤثر بر چگونگی توزیع درآمد در مناطق روستایی کشور، برای تدوین سیاستهای فقرزدایی، ضروری خواهد بود. شناسایی این عوامل، راه را برای اقدامات مناسب در وهلهی اول به منظور بهبود الگوی توزیع درآمد روستایی و در وهلهی دوم برای کاهش فقر روستایی در ایران فراهم خواهد ساخت. هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر آزادسازی تجاری و کیفیت نیروی انسانی بر ضریب جینی در مناطق روستایی ایران برای دورهی زمانی۱۳۹9-۱۳۵۰ میباشد. برای تحلیل موضوع از مدل خود رگرسیون برداری (VAR)، روش یوهانسن - جوسیلیوس، روش انگل - گرنجر و روش تصحیح خطا استفاده شده است. یافتههای تحقیق بر اساس ضریب جمله تصحیح خطا، نشان داد که در هر دوره، 61/0درصد از عدم تعادل کوتاهمدت برای رسیدن به تعادل بلندمدت تعدیل میشود و میتوان بیان داشت که در بلندمدت یک درصد افزایش در متغیرهای کیفیت نیروی انسانی (نرخ باسوادی کشاورزان) و درآمد نسبی کشاورزی به ترتیب باعث کاهش 78/2 و03/2 درصد در نابرابری توزیع درآمد میشود، و یک درصد افزایش در متغیرهای رشد اقتصادی بخش کشاورزی،مخارج پرداختی عمرانی دولت به کشاورزی، شاخص درجه باز بودن تجاری و نسبت سرمایهگذاری کشاورزی به ترتیب باعث افزایش 68/، 51/0، 85/2 و 18/1درصد در نابرابری توزیع درآمد میشوند و از بین انواع متغیرهای نامبرده، اثر شاخص درجه باز بودن تجاری بر نابرابری توزیع درآمد، در مقایسه با سایر متغیرها بیشتر است.
ترویج و آموزش کشاورزی
صالح شاهرخی ساردو؛ موسی محموذی برام؛ علی سینا مولایی؛ ناصر آقا عباسی
چکیده
چکیده درک بهتر پدیدههای جغرافیایی و شناخت علمی مکانهای جغرافیایی مستلزم در اختیار داشتن اطلاعاتی جامع از مکانهای مورد نظر است. همچنین آگاهی از پراکنش فضایی و سطوح توسعهیافتگی پیشنیاز طرحها و برنامههای توسعه روستایی محسوب میگردد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی سطوح توسعهیافتگی مناطق روستایی شهرستان کوهرنگ میباشد. ...
بیشتر
چکیده درک بهتر پدیدههای جغرافیایی و شناخت علمی مکانهای جغرافیایی مستلزم در اختیار داشتن اطلاعاتی جامع از مکانهای مورد نظر است. همچنین آگاهی از پراکنش فضایی و سطوح توسعهیافتگی پیشنیاز طرحها و برنامههای توسعه روستایی محسوب میگردد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، ارزیابی سطوح توسعهیافتگی مناطق روستایی شهرستان کوهرنگ میباشد. جامعه آماری پژوهش، نواحی روستایی بالای ده خانوار شهرستان کوهرنگ است (132 روستا). دادههای مورد نیاز از نوع دادههای ثانویه است، که به وسیلهی طراحی چک لیستی با عنوان شناسنامهی روستا با مراجعه به سالنامهی آماری شهرستان کوهرنگ تکمیل گردید. در پژوهش حاضر، برای سنجش توسعهیافتگی روستاهای مورد مطالعه از روش ترکیبی VIKOR-AHP بهره گرفته شده است. همچنین به منظور تعیین توزیع بهینهی شاخصها، ضریب جینی به کار رفت. دادهپردازی نیز با استفاده از نرمافزارهای MATLAB 7.10 و Expert Choiceانجام گرفت. نتایج بررسی درجهی توسعهیافتگی نشان داد، روستای " قلعه علی آباد" با درجه 994/0 بالاترین و روستای "دزک چشمه" با درجه 005/0 پائینترین درجهی توسعهیافتگی را داشتهاند. فزون بر آن، نتایج حاکی از وضعیت نامطلوب توسعهیافتگی در منطقهی مورد مطالعه (با میانگین 217/0 در دامنهی صفر تا یک) بود، به نحوی که اغلب روستاها (21/46 درصد) با درصد جمعیتی 53/39 در سطح کاملاً توسعهنیافته قرار گرفتند. فزون بر آن، نتایج ضریب جینی و ضریب پراکندگی نشان داد که شاخصهای متعارف توسعه روستایی به صورت مناسب توزیع نشدهاند. بنابراین، پیشنهاد میشود که بازنگری ویژهای، نسبت به تعیین مراکز و کانونهای اصلی خدماترسانی بر اساس نظام سلسله مراتبی سکونتگاهها شود.
جامعه شناسی روستایی
ابوذر پرهیزکاری؛ محمدمهدی مظفری؛ رویا پرهیزکاری
چکیده
هدف اصلی این تحقیق بررسی وضعیت توزیع درآمد و رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی منطقه الموت استان قزوین است. این تحقیق از نوع کاربردی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری در آن شامل کلیه خانوارهای روستایی منطقه الموت است. دادههای موردنیاز مربوط به سال 92-1391 بوده که با تکمیل پرسشنامه از 328 خانوار نمونه جمعآوری شد. خانوارهای نمونه ...
بیشتر
هدف اصلی این تحقیق بررسی وضعیت توزیع درآمد و رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی منطقه الموت استان قزوین است. این تحقیق از نوع کاربردی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری در آن شامل کلیه خانوارهای روستایی منطقه الموت است. دادههای موردنیاز مربوط به سال 92-1391 بوده که با تکمیل پرسشنامه از 328 خانوار نمونه جمعآوری شد. خانوارهای نمونه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندیشده و فرمول کوکران انتخاب شدند. برای تعیین روایی و اعتبار پرسشنامههای تنظیمی از روش آلفای کرونباخ، برای اندازهگیری نابرابری توزیع درآمد از ضریب جینی، برای محاسبه رفاه اجتماعی از شاخص سن و برای تعیین معنیداری نابرابری توزیع درآمد از آزمون کروسکال- والیس استفاده شد. تحلیل آماری در محیط نرمافزاری SPSS صورت گرفت. مقدار ضریب جینی برای مناطق رودبارالموت شرقی، رجاییدشت و رودبارالموت غربی به ترتیب 52/0، 44/0 و 39/0 برآورد شد. نتایج نشان داد میدهد که توزیع درآمد خانوارهای روستایی در منطقه رودبار الموت شرقی نسبت به دیگر مناطق ناپایدارتر است. نتایج آزمون کروسکال-والیس نیز نابرابری توزیع درآمد را در منطقه الموت نشان میدهد. افزون بر این، نتایج حاکی از آن است که سهم درآمد حاصل از فعالیتهای باغداری مهمترین عامل نابرابری توزیع درآمد در منطقه الموت است. نتایج حاصل از شاخص سن نیز نشان داد که خانوارهای روستایی منطقه رودبار الموت غربی از بیشترین سطح رفاه اجتماعی برخوردار هستند. با توجه به نتایج بهدست آمده، برای توزیع پایدار درآمد و انتقال آن از بخش باغداری به سایر بخشها، سرمایهگذاری کافی در امر آموزش، هماهنگی فعالیتهای بازتوزیعی دستگاههای اجرایی، فراهم نمودن زمینه برای جذب گردشگر، ارائه تسهیلات به نسل جوان برای جذب در بخش زراعی و ایجاد شغل دوم در صنعت و خدمات برای کشاورزان منطقه الموت پیشنهاد میشود.