اقتصاد کشاورزی
ابوذر پرهیزکاری؛ مهدی خدادادی حسینی؛ حسین تقی زاده رنجبری؛ ابوالفضل محمودی
چکیده
دشت قزوین یکی از دشتهای مستعد کشور برای تولید محصولات کشاورزی است که حفر چاههای بیش از حد و استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی طی دو دهه اخیر سبب افت سطح آبخوانها و منفی شدن بیلان آب زیرزمینی در آن شده است. برای حفاظت از منابع آب زیرزمینی این دشت نیاز است که راهکارها و برنامههای سیاستی مناسبی در این زمینه بهکارگرفته شوند. ...
بیشتر
دشت قزوین یکی از دشتهای مستعد کشور برای تولید محصولات کشاورزی است که حفر چاههای بیش از حد و استفاده بیرویه از آبهای زیرزمینی طی دو دهه اخیر سبب افت سطح آبخوانها و منفی شدن بیلان آب زیرزمینی در آن شده است. برای حفاظت از منابع آب زیرزمینی این دشت نیاز است که راهکارها و برنامههای سیاستی مناسبی در این زمینه بهکارگرفته شوند. لازمه این امر شناخت بیشتر رفتار کشاورزان میباشد. به همین منظور، در مطالعه حاضر برای بررسی رفتار کشاورزان در استفاده از آبهای زیرزمینی و تعیین راهکار مناسب برای حفاظت از منابع آب دشت قزوین، از مدل برنامهریزی ریاضی اثباتی (PMP) و رهیافت تابع تولید با کشش جانشینی ثابت (CES) استفاده شد. راهکارهای مورد بررسی شامل افزایش قیمت آب آبیاری، کاهش منابع آب در دسترس و استراتژی کمآبیاری بودند که هر یک تحت سناریوهای مختلف بررسی و ارزیابی شدند. دادههای مورد نیاز این مطالعه از نوع اسنادی و مربوط به سال 1391-1390 بودند که از طریق مراجعه به ادارات ذیربط در استان قزوین جمعآوری شدند. حل مدل در نرمافزار GAMS 23/5 صورت گرفت. نتایج نشان داد که هر سه راهکار مورد بررسی منجر به صرفهجویی در مصرف آب آبیاری شده، اما میانگین تغییرات بازده برنامهای با افزایش قیمت آب آبیاری، کاهش منابع آب در دسترس و اعمال کمآبیاری به ترتیب 13/3، 61/8 و 54/5 درصد کاهش مییابد. در پایان، سیاست قیمتگذاری آب آبیاری با توجه به کاهش کمتر بازده برنامهای، برای حفاظت از منابع آب زیرزمینی دشت قزوین پیشنهاد شد و تکنیک کمآبیاری پس از آن در اولویت قرار گرفت.
جامعه شناسی روستایی
ابوذر پرهیزکاری؛ محمدمهدی مظفری؛ رویا پرهیزکاری
چکیده
هدف اصلی این تحقیق بررسی وضعیت توزیع درآمد و رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی منطقه الموت استان قزوین است. این تحقیق از نوع کاربردی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری در آن شامل کلیه خانوارهای روستایی منطقه الموت است. دادههای موردنیاز مربوط به سال 92-1391 بوده که با تکمیل پرسشنامه از 328 خانوار نمونه جمعآوری شد. خانوارهای نمونه ...
بیشتر
هدف اصلی این تحقیق بررسی وضعیت توزیع درآمد و رفاه اجتماعی خانوارهای روستایی منطقه الموت استان قزوین است. این تحقیق از نوع کاربردی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری در آن شامل کلیه خانوارهای روستایی منطقه الموت است. دادههای موردنیاز مربوط به سال 92-1391 بوده که با تکمیل پرسشنامه از 328 خانوار نمونه جمعآوری شد. خانوارهای نمونه با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهبندیشده و فرمول کوکران انتخاب شدند. برای تعیین روایی و اعتبار پرسشنامههای تنظیمی از روش آلفای کرونباخ، برای اندازهگیری نابرابری توزیع درآمد از ضریب جینی، برای محاسبه رفاه اجتماعی از شاخص سن و برای تعیین معنیداری نابرابری توزیع درآمد از آزمون کروسکال- والیس استفاده شد. تحلیل آماری در محیط نرمافزاری SPSS صورت گرفت. مقدار ضریب جینی برای مناطق رودبارالموت شرقی، رجاییدشت و رودبارالموت غربی به ترتیب 52/0، 44/0 و 39/0 برآورد شد. نتایج نشان داد میدهد که توزیع درآمد خانوارهای روستایی در منطقه رودبار الموت شرقی نسبت به دیگر مناطق ناپایدارتر است. نتایج آزمون کروسکال-والیس نیز نابرابری توزیع درآمد را در منطقه الموت نشان میدهد. افزون بر این، نتایج حاکی از آن است که سهم درآمد حاصل از فعالیتهای باغداری مهمترین عامل نابرابری توزیع درآمد در منطقه الموت است. نتایج حاصل از شاخص سن نیز نشان داد که خانوارهای روستایی منطقه رودبار الموت غربی از بیشترین سطح رفاه اجتماعی برخوردار هستند. با توجه به نتایج بهدست آمده، برای توزیع پایدار درآمد و انتقال آن از بخش باغداری به سایر بخشها، سرمایهگذاری کافی در امر آموزش، هماهنگی فعالیتهای بازتوزیعی دستگاههای اجرایی، فراهم نمودن زمینه برای جذب گردشگر، ارائه تسهیلات به نسل جوان برای جذب در بخش زراعی و ایجاد شغل دوم در صنعت و خدمات برای کشاورزان منطقه الموت پیشنهاد میشود.